۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

58- مجلس عیش و نوش!


خدا رو شکر نمردیم و پامون به مجلس لهو و لعب هم باز شد!:دی
من چه وقتی که ایران بودم و چه حالا که اینجام اهل نوشیدنی های الکلی نبودم و نیستم. به عقیده من چیزی که طعم خوبی نداره دلیلی هم نداره که نوشیده بشه و یا خورده! یادمه اولین باری که تو ایران پیش اومد و از همه جا بی خبر به هوای ِ چشیدن یه طعم دلپذیر، بهش لب زدم، همچین تصورات ذهنیم ریخت به هم که سوختنم تا ته معده فراموشم شد! اینجا هم که زیاد فرقی نکرده موضوع! نه من می نوشم و نه هیس.
جمعه سر کلاس، صحبت مهمونی آخر سال بود و اینکه یه عده از بچه های روس تصمیم دارن همه رو مهمون کنن. یه برگه دست به دست می چرخید و هر کس تمایل داشت توی مهمونی شرکت کنه اسمش رو توی لیست وارد می کرد. من هم که کلا" خوشحال و بی خبر از فرم ِ مهمونی های روس ها، پیش خودم حساب کردم یه گپی می زنیم و یه قهوه ای می نوشیم و بعد هم راهی خونه می شیم! اسمم رو که نوشتم تازه کاشف به عمل اومد که توی مهمونی تنها نوشیدنی های الکلی سرو میشه و تنها چیزی که نیست قهوه هست. یکی از بچه های مسلمان اسمش رو حذف کرد، اما من و یه عده دیگه نه! من که پرو پرو حتی تصور این رو هم نکردم که اگه اسمم توی اون لیست نباشه بهتره، حالا نه به واسطه دین بلکه به واسطه عدم تمایل به نوشیدن!!
پیش خودم حساب کردم، به جهنم که قهوه  نیست! بالاخره چای که پیدا میشه! اونم نبود؟! بازم مهم نیست! نشستن وسط یه عده که می خوان شادی کنن خالی از لطف نیست، حالا به هر صورت!
بغل دستی من یه آقای کانادایی هست و خوب حواسش جمع همه جا هست و یه بار هم مچ من رو در حین تُف کردن ِ یه کاکائوی الکلی گرفته!! با کنجکاوی پرسید:" تو الکل دووست نداری اما اجازه داری الکل بنوشی؟" فقط گفتم" من اجازه هر کاری دارم، چون انسانم!"
یعنی فقط همین رو کم داشتم که اینجا هم یه گشت ارشاد باشه!! حالا ایرانی نشد، کانادایی! :دی
اینکه به واسطه دین بهم یادآوری بشه چه اجازه ای دارم و چه اجازه ای نه، برام حس ِ انسانی بی اراده و بدون شعور رو بوجود میاره که تنها می پذیره! در حالی که باید تجربه کرد و با منطق پذیرفت چه در چهارچوب دین و چه فراتر از اون!

۱۵ نظر:

مرمر گفت...

ای بابا ظاهراً این معضل مهمان ناخونده دامن گیر همه هست فقط یادت باشه آدرس بهم بدی اگه اسباب کشی کردی بهم آ درس بده

maahoor گفت...

hehe daghighan inhaa ham az ma mosalmoun tarand;)

هجران گفت...

می تونی یه بار ایشنوتقا امتحان کنی تا از طعم لذیذش سیر نشی!
این نه تنها از اونا نیست که وقتی می خوری لب و لوچه ت رو غنچه کنی بلکه نیازی به هیچ طعم دیگه ای واسه مزه نداره. خیلی خوش طعمه. یه چیزی مثله شربت آلبالو! اما مطمئنا روس ها فقط انواع تند ودکا سرو می کنن. اینم تبهر اوناس به هر حال!

هجران گفت...

بعدشم!
گویا این تقدیر ماست که مدام یکی بکوبه تو سرمون و بگه تو مسلمانی!
مسلمانی که توی یک ماهگی دینت رو با اذانی به گوشت تزریق کردن
و حق و حقوق عامه ی مردم رو نداری!
حرصم میاد

تـُــ ـپُــــ ـق گفت...

موافقم !
دین ادما اعتقاداتشون رو در بر میگیره که این کاملن ی موضوع خصوصی ه! کسی حق توبیخ اون رو نداره ...

مریم بـانو گفت...

این جملـه ت عجیب به دلم نشست:
"من اجازه هر کاری دارم، چون انسانم!"

حکمت گفت...

شاید همین دلیل که بگن دین اجازه نمی ده دلیل مکفی نباشه برای انجام ندادن کاری . اما مسلمه که هر چیزی رو هم نمی شه تجربه کرد . حال این وسط اگه یه چیزیو دوس نداشته باشی که دینتم ازون نهی کرده باشه می شه یه تیر و دو نشون .

ناشناس گفت...

با نظر حکمت موافقم

خودمم گفت...

مهم خودتی و خودت که ببینی کاری که میکنی برات خوبه یا نه اگه خوبه که خوبه اگه بده خب باس امتحان میکردی ( این که دیگه جون آدمیزاد و یه عمر زندگی نیست که آدم بخواد از تجربه دیگران استفاده کنه )
خوش باشی .

غزلک گفت...

بعضی از آدما کلا خصوصیت معلم اخلاق بودن تو خونشونه کاریشم نمیشه کرد!

يك سين.حسابدارتمام وقت گفت...

آفرين به اين طرزتفكر...
"من انسانم" جداي از دين ونگرشم به دنيا......

مهراوه گفت...

به به از اين ارشاد كه دنيا رو گرفته
چيزي كه تجربه نكردي نميدوني خوبه يا بده چطور ميتوني در موردش قضاوت كني ؟ نظر من در يكسري مسائل اين است

هستي گفت...

انسان چيزي هست فراتر از خوب و بد.
ماشالله اينجا همه خوب حرف زدن و نظرات هم شبيه به هم بود. منم موافقم با نظرت بانو.

نازگل گفت...

کاملا باهات موافقم من قبل از اینکه یه دین داشته باشم یه انسانم پس با منطق خودم اجازه ی هر کاریو دارم . لطفا اگه خواستی اسباب کشی کنی به من ادرس بده

هاD گفت...

باورت میشه 80 درصد به خاطر ژست می‌خورن !؟