۱۳۸۸ مهر ۲۱, سه‌شنبه

38- پاییز ِ من!

پاییز اینجا، خیلی سریع داره اتفاق میوفته. آنقدر سریع که اگر لحظه ها رو از دست بدی متوجه تغییر رنگ درخت ها نمی شی!
نمی دونم این همه دلتنگی خاصیت پاییز هست یا خاصیت ما آدم ها که تا هوا کمی ابری میشه و کمی سرد، خاطرات بهمون هجوم میارن و ما خلع سلاح شده رو در روی گذشته ای وای میستیم که گاهی دلچسب هست و گاهی تلخ! گذشته ای که با همه کمرنگ شدن اش گاهی دل آدم رو می لرزونه. خاطرات همیشه از دید من اتفاقاتی بودند که هیچ دلیلی برای فراموش کردنشون نمی دیدیم. حتی اگر آنقدر تلخ بوده باشن که من رو از مسیر اصلی زندگیم دور کرده باشن. هیچ وقت سعی نکردم نه از خاطراتم فرار کنم و نه افرادی که یه روزی نقشی توی شکل دهی خاطراتم داشتن. همیشه سعی کردم به این فکر کنم که بدترین ها در لحظه اتفاق، بهترین ها بودند، حتی اگر انتخاب اشتباهی بودند! همه چیز از دید من تنها می تونه تجربه باشه برای رشد کردن در جهت هدف متعالی و نه چیزی غیر از این. به همین دلیل هم هست که هیچگاه فکر نکردم که در گذشته اشتباهی مرتکب شده باشم و یا انتخابی کرده باشم اشتباه و همیشه خودم رو مسئول مستقیم انتخاب ها و اتفاقات دونستم!
این روزها زیر و رو کردن گذشته، شده برنامه ساعات ِ بیکاری! دارم سعی می کنم نشانه ها رو کنار هم بذارم. فکر می کنم دیگه وقت این رسیده که پیدا بشه. نه چیزی که هست و نه چیزی که بود که تنها چیزی که باید!
این روزها در کنار نبش قبرهای گذشته، داشتن حالا برام مهمترین هست. حالایی که در سایه تجربیات گذشته بدست اومده. و من از داشتنش آنقدر آرام هستم که می دونم شاید اگر سه سال قبل این حالا رو داشتم تا این حد آرام نبودم.
من پاییز رو در کنار این همه آرامش و محبتی که نثارم می شه دوست دارم، حتی دلتنگی هاش رو دوست می دارم و صادقانه می پرستم. تنها...
هنوز نمی دونم این همه دلتنگی خاصیت پاییز هست یا خاصیت ما آدم ها که تا هوا کمی ابری میشه و کمی سرد، خاطرات بهمون هجوم میارن!؟

۱۲ نظر:

ماه مون گفت...

جانا سخن از زبان ما می گویی

یک پسر گفت...

راست میگیا.چه جوریه که وقتی هوا ابری میشه،ناخودآگاه یاد خاطراتمون میفتیم؟ نمیدونم چرا 99 درصد هم خاطراتی که زیاد خوشایند نیستند میاد توی ذهنمون؟ کلا خاطرات خوب خیلی زود محو میشند :( چرا آخه؟

سعید(زیر تیغ) گفت...

سلام
از نظر من دلیل اینکه پائیز این خاصیت رو داره یکی اینه که شبهای بلندی داره ولی شبهای نیست که آدم از زور سرما مغزش یخ کنه یا از گرمای زیاد خونه خوابش ببره
دوم روزهای پائیز روزهای چهار فصله و هر ساعتش مثل یه روز از فصلهای سال
شاید همین باشه که باعث می شه پائیز هر ساعتش خاطرهای داشته باشه

سعید(زیر تیغ) گفت...

سلام مجدد
در واقعه در آخرین خط مطلبت می خواستم این نظر رو بنویسم ولی با خودم گفتم یکمی هم از چیزای که تو مغزم می گذره بگم این خانم جیغ فکر نکنه این پسره چقدر کودنه فکر کنه کمی کودنه
آهان میخواستم بگم این که جمله آخرت تو متن هم بود بخاطر این بود که مطلب کم آوردی یا کلا یادت رفته بود که قبلا این جمله رو گفتی یا اصلا متوجه نشدی که اینو گفتی یا که گفتی ولی یادت نبوده

فکر کنم بدونی کی بودم گفت...

در خصوص خصوصی که گذاشتی در خصوص کلمات رکیک و اینا
جوابیه اینجانب در خصوص دفاع از خود
(همون آیکونه که خودت گذاشته بودی)خوب منم اگه یه روز بچه داشته باشم هیچ وقت سیخکی نمی فرستمش اول اینجا رو بخونه تو شیش هفت سالگی هوس هلو کنه بهش می گم می ری به اون آدرس که من بعضی وقتها خصوصی هام رو واسه نویسندش می زارم اونجا رو خط به خط و جمله به جمله می خونی تا بدونی آدمهایی هستند که با حروف معجزه می کنند. :))

نسرین گفت...

اگه بگی پاییز رو به خاطر من پاییزی خیلی بیشتر دوست داری پاسسز خیلی بهت علاقه مند میشه و همش برات لاو می یاد ! d:

هاD گفت...

پاییز رو دوست ندارم. به خاطر پیش زمینه‌ی بدی هم که ازش دارم ، سعی می‌کنم خاطره‌ای تو این فصل برام رقم نخوره .

آبی گفت...

راستش منم پاییز رو دوست دارم اما یه جور حس دلتنگی و غمگینی داره که دل آدم رو می لرزونه
بالاخره گوگل ریدرم درست شد لینکت کردم از این حال هم می یای بیرون عزیزم دوست دارم

زردآلوی سبز گفت...

این روز ها هممون همینطوزی شدیم جیغ جان، من که میگم علت اصلیش پاییز.

هيچكس گفت...

پاييزه ديگه لامصب همه چيزش يك جوريه
يك چيزي بين شيفتگي و غم و شادي و تنوع رنگ و خاطره و دلتنگي و هزار جور حس قاطي ديگه ! مثل برگ درختاش !!

روشنک گفت...

خاصیت هر چی که هست رو من حسابی تاثیر گذاشته:(

Miss.Mary ! گفت...

خیلی قشنگ که تو پاییـــزه حال باشی !!