بسی شادمان و شنگول هستم که مجبورم در حال حاضر با یک عدد کامپیوتر جدید که هیچ چیزش مثل آدم نیست در خدمتتون باشم! یعنی اگه الان کسی فکر کنه که من از داشتن این دم و دستگاه و اللخصوص این کیبورد لعنتی که هر چیزش جایی هست که به عقل جن هم نمی رسه!!، در پوست خودم نمی گنجم، باید بگم هنوز من رو نشناخته! یعنی من الان اعصابی دارم در حد یه تار نازک مو که هر لحظه امکان داره پاره بشه!
مخصوصا" که همین نیم ساعت پیش تصمیم گرفتم روی تخت درازی بکشم و به سطح مطالعه ادبیات فارسی کمکی کنم که، چشمتون روز بد نبیته! تخت ریز من له شد!! باز دوباره کی بود خندید!؟ خلاصه که گفته باشم کافیه الان هیس یه حرفی بزنه!! چشمش رو در میارم میشینم براش لنز میذارم!!
بالاخره ولگردی های ما!! هم به همراه چند تا اتفاق خوب تموم شد.- مهمترینش گرفتن اقامت دو ساله من!- از فردا همسر محترم تشریف می برن سرکار و من هم وقت می کنم به کم به زبان و سریال هایی که همینطوری این یه هفته روی هوا موندن برسم!! این یک هفته تنها روزهایی بود که در طی این دو سال، فارغ از هر نوع استرس و ماجرایی در کنار هم بودیم. شاید در ابتدا نرفتن به مسافرت دسته جمعی باعث کمی تا قسمتی!! ناراحتی شد اما الان خوشحالم که این هفته فقط برای خودمون بود! در اولین فرصت عکس هایی رو که انداختیم اینجا میذارم.
شده تا حالا احساس کنید مردی که باهاتون رابطه داره، ابدا توی قید و بند ظاهرتون نیست. مثلا اگه موهاتون همیشه مشکی بوده یهو برید بلوند کنید، ابدا متوجه نمیشه!؟ اصلا فکر می کنید چنین مردهایی هم وجود دارن؟
۱۲ نظر:
اول اینکــه نظرمو راجع به پاراگــراف آخـر بگم که بلــه عزیــزم همچین مـردی وجود داره و من دارم باهاش زندگی میکنم!!!!!
خوشحالم که اقامتت درست شد:*
منتظر عکسـها می باشیم:×
براي اقامتت خوشحالم عزيزم.
گاهي وقتا فكر ميكنم آقاي همسر بنده همين شكليه. تغيير دكوراسيون ميدم كلي ولي وقتي مياد خونه تا من نگم متوجه نميشه :دي
ولي گاهي وقتا هم هست كه جزعيات رو ميبينه . جزئياتي كه زياد نيست و براي من مهم نيست.
مردها يكم عجيبن
يكم كه نه
خيلي . :دي
نه وجود ندارن! شاید به روی خودشون نیارن، شاید اهمیت ندن، شاید ... ولی مطمئن باش متوجه میشن!
سلام. میبینم که سیستم جدید خریدی و شاد و خوشحالی :دی
والا بنده در این زمینه بی تجربه ام. اما میدونم که این مردها وقتی نگات میکنن تا فیها خالدونت رو میتونن تجسم کنن :دی
والله من در حوزه ی مردشناسی یه بار سرم خورده به سنگ نمی دونم چه نظری بدم !
ولی فکر کنم اگه سرشون شلوغ باشه ممکنه نفهمن !اما آخرش حتما به خودشون میگن ووو این یه تغییری کرده ها !!!
خوبه که هفته ی خوبی داشتی و اقامتت درست شده...تببریککک...
در مورد پاراگراف اخرت باید بگم که هستن ولی خیلی کمن و به نظر من خیلی خوبه که مرد توی قید و بند قیافه و ظاهر زنش نباشه و زنش رو به خاطر این موضوع رنج نده
فیلم همیشه پای یک زن در میان است رو که دیدی!!!!
من شخصا همچین مردی رو سراغ دارم (اااا تابلو بود منظورم پدرم هست ؟)
البته نه تا این حد که متوجه ی موهای بلوند نشه اما خوب در مواقعی انگار نیست اینجا و با ما زندگی نمی کنه :(
غم نان خانوم ... غم نان
چنین مردهایی وجود دارن .
سلام
خوبه که هفته خوبی بوده و امیدوارم اقامت سه سالت دائمی بشه
در مورد سوالت به نظر من افراد گاهی اونقدر بواسطه چیزهای مختلف هواسشون پرت می شه که حتی خودشون رو هم اشتباه می گیرن مثلا خودم صبحی یه لباس پوشیدم اومدم تا دم در دیدم اشتباهی لباس پوشیدم ولی شاید از نظر همسران این قضیه که اگه موشون رو هم رنگ کنند دیده نشه به حساب بی خیالی و بی قدی گذاشته بشه ولی واقعا گاهی آدم از جای که نمی دونه اعصاب نداره و هواسش نیست یه چیزی مثل عجیب بودن اعصاب نداشتن ماهی یه هفته شما خانمها
خوشحالم که کارهات داره رو به راه میشه . از این دسته مردها فکر کنم زیاد باشن.
در مورد اون پاراگراف آخری باید بگم کمی موافقم. شوهر من تا حدودی همینطوره اما دیگه فرق فاحشی مثل موی بلوند و مشکی رو زود می فهمه. اونم برای اینکه اصلاً اجازه نمی ده موهای من به غیر از مشکی رنگ دیگه ایی باشه.
درراستای اینکه اعصابت تارمویی بود میخواستم واست کلی غلط املاییهاتو بگیرم اوقات خوشی رو سپری کنی بعد دیدم درسته من آقای هیس نیستم اما حوصله اینکه دوتا لنز روهم رو چشمام باشه رو ندارم در نتیجه منصرف شدم
چقدر این روزهای بیاسترس حال ادمو خوب میکنه. امیدوارم زیاد از این روزا واست پیش بیاد
به نظر من مردا کوچکترین تغییر رو هم متوجه میشن حالا ممکنه به زبون نیارن یا وانمود کنن که متوجه نشدن
ارسال یک نظر